توضیحات
کتاب تالان (تاراج) یک رمان تاریخی به نویسندگی بابک جعفرزاده است که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. این رمان جذاب که نوشتن آن چندین سال به طول انجامیده است توسط انتشارات نارون دانش منتشر شده است. رمان تالان دارای تعداد زیادی شخصیت منحصربه فرد است که به خوبی ساخته و پرداخته شدهاند. در این داستان که بخشهای زیادی از آن برگرفته از وقایع تاریخی واقعی است، جنبههای بسیاری از فرهنگ، رسوم و شیوه زندگی مردمان آذربایجان به تصویر کشیده شده است.
کتاب تالان با داستانهای فرعی بسیار جذاب و شخصیتهایی که برگرفته از شخصیتهای واقعی هستند شما را به دل تاریخ خواهد برد. در این کتاب همانند زندگی واقعی افراد دارای جنبههای مثبت و منفی هستند و روابط این شخصیتها بسیار خواندنی خواهد بود.
اطلاعات کلی کتاب تالان (تاراج)
نام کامل: تالان (تاراج)
نویسنده: بابک جعفرزاده
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۵۴۸
ناشر: نارون دانش
قطع: وزیری
نوع جلد: شومیز (جلد کاغذی)
بخشی از کتاب تالان (تاراج)
اوایل پاییز جنب و جوش عجیبی در روستای دومانلیبئل حکمفرما بود. آنها از اواخر تابستان که به آن زومارآیی میگفتند و در ترکی به معنای «ماه جمعآوری آذوقه» میباشد، در حد توان احتیاجات خود و احشامشان را برای ماههای سرد سال ذخیره میکردند. مردم در طول پاییز و قبل از فرا رسیدن سرمای زودرس منطقه تا حد امکان ذخیره خود را افزایش میدادند تا دوره طولانی سرما و یخبندان را که در برخی سالها تا اواسط بهار ادامه داشت به سلامتی پشت سر بگذارند. امسال با وجود بارش شدید تگرگ و خسارت به محصولات کشاورزی، اهالی تنها شانسی که آوردند این بود که آن تگرگ زودتر اتفاق افتاد و بعد از آن فرصت کافی برای کشت و کار و تولید محصولات مختلف وجود داشت. غیر از غلاتی مانند گندم، جو و ارزن که باید در فصل پاییز کشت گردند بقیه محصولات مانند حبوبات و جالیز تا اواخر بهار قابل کشت میباشند.
اهالی روستای دومانلیبئل به لطف آب فراوان رودخانههای گورگور و سیزدهچشمه و در فرصت باقیمانده توانستند انواع محصولات ممکن را کاشته و محصول خوبی نیز برداشت نمایند و با فروش و معاوضه آن با گندم و جو با اهالی روستاهایی که خسارت ندیده بودند تا حدودی آذوقه زمستانیشان را تأمین نمودند. البته حاجقلجخان و حاجباباخان نیز تا حدودی به اهالی کمک نمودند. حاجقلجخان با توصیه مشجربانو و دخترش ختاییخانم و البته برادرش حاجباباخان با در نظر گرفتن خسارت شدیدی که اهالی متحمل شده بودند مقدار زیادی از بهره مالکانه آنها را مورد بخشودگی قرار داد. با اینکه این عمل ابتدا مورد مخالفت گرشادخان یعنی پسر حاجقلجخان قرار گرفت ولی همه خوب میدانستند که هیچ کس نمیتواند در برابر اراده حاجباباخان مقاومت نماید. این بود که مخالفتها آنچنان صورت جدی به خود نگرفت و اهالی توانستند با بخشودگی قسمت زیادی از بهره مالکانه نفس راحتی بکشند. اهالی دومانلیبئل میفهمیدند که خان فیالنفسه آدم بدی نیست و طبق گفته قوتازخوجالی آنها نیز مانند سایر مردم هم میتوانند خوب باشند و هم بد و این بسته به شانس و اقبال هر رعیتی دارد که زیردست کدام خان باشد؛ حاجباباخان و یا حاجقلجخان و البته بدتر از او گرشادخان.
اهالی روستای دومانلیبئل همیشه معتقد بودند حاجقلجخان بعد از مرگ، بهجای اینکه بهخاطر ظلم و ستمهایش مورد لعن و نفرین قرار گیرد مورد رحمت قرارخواهد گرفت چون بعد از او مالکیت روستای دومانلیبئل و چند روستای دیگر در اختیار گرشادخان قرار خواهد گرفت و همه با دیدن ظلم و ستمی که از او انتظار داشتند به حاجقلجخان رحمت خواهند فرستاد؛ امری که هرگز اتفاق نیفتاد و اهالی دیدند که زمانه میتواند بازیهای رنگارنگ دیگری در آستین خود داشته باشد و هرازگاهی یکی از آنها را رو کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.