توضیحات
کتاب گاهی بهتر است تسلیم شوید با عنوان کامل گاهی بهتر است تسلیم شوید: هفت راه برای تغییر مسیر زندگی و کنترل آن اثر بایرون موریسون است که با ترجمه بسیار خوب فرناز ولیزاده منتشر شده است. این کتاب در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات اندیشه آگاه منتشر شده است و به بررسی این موضوع میپردازد که گاهی بهتر است تسلیم شوید و دست بکشید؛ ولی نه از زندگیای که میخواهید یا رؤیاهایی که سالها داشتید؛ اما شاید باید از چیزهایی که در واقع شما را از رسیدن به رؤیاهایتان بازمیدارند دست بکشید.
در چارچوب این کتاب باید یاد بگیرید که از تمام باورهایی که بر شما سنگینی میکنند دست بردارید؛ اما چیزهای خیلی زیادی هست که باید بهیکباره با آن برخورد کرد! این کتاب برای رویارویی با وزن یک سنگ در یک زمان طراحی شده است. هر فصل به یک باور میپردازد و به شما کمک میکند تا آن را به روشی سالم و قدرتمند کنار بگذارید. وقتی از هریک از باورها دست میکشید، یک اثر دومینویی ایجاد میکند و رها شدن از باورهای بعدی را آسانتر میکند.
اطلاعات کتاب گاهی بهتر است تسلیم شوید
نام کامل: گاهی بهتر است تسلیم شوید: هفت راه برای تغییر مسیر زندگی و کنترل آن
نویسنده: بایرون موریسون
مترجم: فرناز ولیزاده
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۱۴۱
ناشر: انتشارات اندیشه آگاه
قطع: رقعی
جلد: شومیز
بخشی از کتاب گاهی بهتر است تسلیم شوید
سختترین قسمت هر سفر شروع آن است. فرقی نمیکند به کوهپیمایی بروید، شروع به خوشفرم شدن کنید یا سعی نمایید یک تجارت جدید را شروع کنید؛ اولین قدمها همیشه چالشبرانگیزترین خواهند بود. همانطور که چند صفحه پیش در مورد آن صحبت کردیم، مغز شما نمیخواهد شما به هیچ سفری بروید زیرا سفر میتواند خطرناک باشد! سفرها مملو از تغییر، عدم اطمینان و چیزهای ناشناخته هستند که آنها را به یک خطر ذاتی تبدیل میکند. به همین دلیل است که در عوض ضمیر ناخودآگاهتان از شما میخواهد در جایی که هستید، جایی که احساس امنیت میکند، بمانید.
مغزتان برای اینکه شما را حتی از شروع کردن بازدارد، تلاش میکند تا شما را با دو تختهسنگ بزرگ نگه دارد. این تختهسنگها میتوانند این احساس را ایجاد کنند که وزن دنیا روی دوش شماست. زمانی که وزن زیادی را تحمل میکنید، فکر میکنید چقدر میتوانید راه بروید؟ مطمئناً نه خیلی. این دقیقاً همان چیزی است که مغز شما برایتان میخواهد. از شما میخواهد که تمام تلاش خود را صرف فکر کردن به این سنگها کنید تا جایی که حتی سعی نکنید آنها را بردارید. فکر کردن به آن تختهسنگها یک ترفند بسیار خوب است. مغز با وادار کردن شما به تمرکز بر آنچه در سر راهتان است بهجای تمرکز بر آنچه میخواهید، ایمن میماند. بهاینترتیب، حتی در مواقعی که سعی میکنید آنها را بردارید، وزن زیاد آن تختهها باعث میشود که بهسرعت آنها را پایین بیاورید. بدترین قسمت این است که وقتی این اتفاق میافتد، برای دفعه بعد احساس میکنید آن سنگها سنگینتر شدهاند؛ بنابراین بسیار سادهتر است که بپذیرید چالش بسیار دشواری است و نمیتوانید اینگونه جلو بروید. به همین دلیل راهحل در اینجا این است که از تلاش برای حمل تختهسنگها دست بردارید. از آنها دست بکشید. آنها را پشت سر بگذارید و اجازه ندهید مغزتان شما را متقاعد کند که به آنها نیاز دارید. چون در حقیقت به آنها نیازی ندارید.
در اینجا دو تختهسنگ مرتبط با باور وجود دارد که باید از آنها چشمپوشی کنید: این باور که نمیتوانید زندگی خود را بهاندازه کافی کنترل کنید تا آن را تغییر دهید و این باور که تغییر زندگی خیلی ترسناک است. هنگامی که از این موارد دست کشیدید احساس سبکی و کنترل بیشتری کرده و یکقدم به جایی که میخواهید باشید نزدیکتر خواهید شد.
شما میتوانید کتاب گاهی بهتر است تسلیم شوید را از انتشارات اندیشه آگاه خریداری نمایید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.